درباره اهمیت استراتژیک این کشور، تحولات داخلی آن و دورنمای آینده تحولات داخلی و مناسبات خارجیاش با دکتر نوذر شفیعی کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردهایم.
- کرهشمالی به لحاظ استراتژیک چه اهمیتی دارد که اینچنین مورد توجه و فشار غرب و یارکشی چین قرار گرفته است؟
فکر میکنم یکی از علل اهمیت آن نقش و جایگاه این کشور در سیاست خارجی چین است. دو تفسیر در این بین مطرح است؛یکی اینکه آنچه کرهشمالی میگوید و تحت عنوان سیاست خارجی کرهشمالی شناخته میشود، همان چیزی است که دستگاه تصمیمگیری کرهشمالی انجام میدهد. تفسیر دوم این است که هر آنچه کرهشمالی میگوید و عمل میکند، چیزی است که چینیها به آنها میگویند. از این منظر، میتوان گفت که کرهشمالی دندان چین است. ایالات متحده آمریکا در حقیقت نه با کرهشمالی بلکه با چین مبارزه میکند. اما اهمیت دوم آن، بهعلت نظام سیاسی کرهشمالی است. به هر حال، کرهشمالی یک نظام استالینیستی و چپگرا و آخرین مرز جنگ سرد است و با غرب و آمریکا دارای تضادها و تعارضهای ایدئولوژیک است.
هر چند این کشور در حدی نیست که بخواهد رقابت مؤثری با غرب و آمریکا داشته باشد اما به هر حال، یک کشور غیرغربی است. زیرا کشورها از منظر سیاست غرب، به دو دسته تقسیم میشوند یا غرب سیاسیاند یا غیرغربیاند. کرهشمالی در بلوک غرب قرار نمیگیرد. اما اهمیت سوم آن این است که عامل تهدیدی برای متحدان آمریکاست. به هر حال، کرهجنوبی و ژاپن جزو متحدان آمریکا هستند و هر دو در معرض تهدیدات روزمره کرهشمالیاند و بالاخره اینکه کرهشمالی در منطقهای حساس و بسیار مهم به نام شرق آسیا قرار دارد و این منطقه به لحاظ اقتصادی، سیاسی و امنیتی تاثیر مهمی در معادلات جهانی دارد. رفتار کرهشمالی میتواند به برهم زدن ثبات در این منطقه و متاثر از آن، به برهم زدن ثبات در سطح جهان منجر شود از این منظر هم برای آمریکاییها حساس و مهم است. بالاخره اینکه برخورداری کرهشمالی از بمب اتم عامل دیگری در اهمیت استراتژیک آن برای آمریکاست. تسلیحات اتمی کرهشمالی از دید آمریکاییها تهدیدی برای منطقه و نظام بینالملل است.
- این هستهای شدن خارج از اراده و اطلاع آمریکاییها حاصل شد؟ یعنی این اتفاق افتاده بود و بعد آمریکاییها متوجه شدند که به هر حال این کشور دارای بمب اتم است؟
کرهشمالی از دهه1970 قرن گذشته میلادی به کمک روسها و چینیها درصدد ایجاد رآکتورهای هستهای برآمد و رآکتور هستهای یانگ بیون از این دسته است. در دوره جنگ سرد چتر اتمی چین و روسیه مانع از این بود که کرهشمالی از ناحیه غرب یا سایر کشورها احساس تهدید کند. بعد از جنگ سرد چون شوروی سابق فروپاشید و نمیتوانست از متحدان سابق خود حمایت کند و کرهشمالی هم سیاست رئالیستی را در پیش گرفت و رابطه با قدرتهای بزرگ را در دستور کار قرار داد، پیونگیانگ به این نتیجه رسید که بدون در پیش گرفتن سیاست خودیاری نمیتواند بقای خود را حفظ کند. به این دلیل بود که به سمت تسلیحات اتمی رفت و از آن زمان به بعد تحت فشار ایالات متحده قرار گرفت، یعنی اینکه کرهشمالی در پرتو برنامه مخفی هستهای به تسلیحات اتمی دست یافت و آمریکاییها هم میدانستند که چنین برنامههایی وجود دارد اما موفق به جلوگیری از آن نشدند.
- در اواخر سال گذشته میلادی، بهنظر میرسید پیشرفتهایی در مذاکرات مستقیم میان آمریکا و کرهشمالی حاصل شد. اکنون این مذاکرات به کجا رسیده است؟
آمریکاییها تا قبل از انجام آزمایشهای اتمی کرهشمالی در سال 2006 و 2009 بر جلوگیری از دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی تاکید میکردند و در این راه تلاش میکردند. بعد از آزمایشها، بحث آنها بر سر خلع سلاح اتمی کرهشمالی بود. برای خلع سلاح هستهای یک دوی ماراتنی از مذاکرات لازم است. بهنظر میرسد مذاکراتی که در این زمینه برگزار شد، ابتدای راه است و برای به نتیجه رسیدن آنها سالها وقت لازم است. تنها پیشرفتی که اتفاق افتاد تن دادن آمریکا و کرهشمالی به مذاکره بود و در واقع از بین 3بخش پیش مذاکره و مذاکره و پس مذاکره، تنها پیش مذاکره رخ داده و در این بخش، موضوعات مطرح شده برای دستور کار و مکان مذاکرات مطرح میشود و بهنظر میرسد گفتوگوها در این حد متوقف شده است.
- براین اساس، بهنظر میرسد هر اتفاقی بخواهد بین دو طرف بیفتد بسته به توافقات میان چین و آمریکا و متاثر از روابط میان این دو کشور باید باشد.
قطعا همین طور است. کمااینکه مکانیسم مذاکرات شش جانبه ابتکار عمل چینیهاست و قطع و شروع مذاکرات اغلب توسط چینیها صورت میگیرد. لایه پنهان نظر چینیها خطاب به آمریکا این است که بدون حضور و دخالت چین هیچ امر مثبت و منفیای نمیتواند در منطقه حادث شود.
- نیوزویک طی روزهای گذشته در مقالهای نوشته بود که چینیها به کرهشمالی فشار میآورند تا امتیاز بیشتری به آمریکاییها بدهند. یعنی الان با توجه به اظهارات شما چنین مسئلهای بیپایه بهنظر میرسد.
خیر. آنچه من گفتم و در اینجا تایید میشود این است که هر آنچه کرهشمالی انجام میدهد، چیزی است که چینیها میگویند. لذا اگر کرهشمالی امتیاز دهد، بنا به این توصیه است. ممکن است چینیها در اظهاراتشان از کرهشمالی بخواهند با حسننیت بیشتری وارد بشود اما در حقیقت آنها میگویند که شما لازم نیست که به سمت مذاکرات حرکت کنید.
- حال این تغییر رهبری در کرهشمالی میتواند تغییری در این شرایط ایجاد کند؟
حتما. چون به شکستن تابوها و فضای دگماتیسم حاکم بر کرهشمالی کمک خواهد کرد خاصه آنکه رهبر جدید تحصیلکرده سوئیس است وبهنظر میرسد رفتارهای معقولانه و متمدنانهای دارد و مبتنی بر تبادل نظر و تفاهم حرکت خواهد کرد و نقطه عطفی است که کرهشمالی از وضعیت بسیار بسته خود خارج شود و بتواند به جامعه بینالملل باز گردد.
- بهنظر میرسد طی سالهای گذشته حتی در زمان رهبری کیم جونگ ایل، در نظام بسته کرهشمالی رخنههایی ایجاد شده است. آیا این طور نیست؟
کرهشمالی قطعا دستخوش تغییر شده و خواهد شد. البته این تغییر با چالشهای سختی مواجه است اما واقعیتها رهبری جدید کرهشمالی را وادار میکند تا با نگرش مثبتتری به نظام بینالملل، وارد دنیای کنونی شود.